عرض جاده آن قدر کم است که چاره ای جز رفتن نیست...
هستم اگر می روم...
اسرار هویدا می کرد.
جرمش غروب های کعبه بود؛
فریاد سبحان الله عما یشرکون اش.
منزهی تو از لبیک و تسبیح این خلق...
عجیب لا مفهومی است...
انتزاء که می جویی عینیت می یابی
و در پی عین که می روی از انتزاء سر در می آوری...
هنوز فسلفه می جویی و برهان می خواهی؟
و انت دللتنی علیک،
و دعوتنی الیک،
و لو لا انت لم ادر ما انت...